رویکرد هستی‌ شناختی و پدیده‌ شناختی به راهبری

هستی‌ شناختی و پدیده‌ شناختی

هدف اصلی مدل هستی شناختی/ پدیده شناختی برای خلق راهبران که ما از آن بهره می‌گیریم، این است که دانشجویان را به‌گونه‌ای برجای بگذاریم که در واقع راهبر باشند و عملکرد موثر راهبری ابراز طبیعیشان باشد.

منظور ما از «ابراز طبیعی» یک نوع بودن و عمل کردنی که در هر موقعیت راهبری فرد پاسخی خودجوش، شهودی و مؤثر به آنچه با آن مواجه است، داشته باشد.

در فرآیند خلق راهبران، از دانش هستی شناختیی (برگرفته  از واژه لاتین ontologia به معنای «علم بودن») بهره می‌بریم. مدل هستی شناختی راهبر و راهبری، ماهیت واقعی بودن در مقام راهبر و منشا اعمال فرد را هنگام اعمال عمکلرد راهبری را نمایان می‌سازد.

همچنین، روش پدیده شناختی مرتبط با هستی شناختی دسترسی عملی به آنچه آشکار شده است را فراهم می‌کند. در این مقاله این رویکرد و مدل آموزشی هستی شناختی/ پدیده شناختی را تا حدودی تعریف کرده و باز خواهیم کرد.

هستی ‌شناختی: بررسی ماهیت وجود

هستی شناختی علم “بودن” است – این علم بررسی می‌کند که بودن به چه معناست و چگونه خود و نقش‌های خود را در جهان تعریف می‌کنیم. در زمینه راهبری، یک رویکرد هستی شناختی به جوهره راهبری می‌پردازد. به جای تمرکز صرف بر مهارت‌ها یا رفتارها، این رویکرد به ماهیت بنیادی و هویت یک رهبر می‌پردازد.

پدیده شناختی: درک تجربه زیسته

پدیده شناختی به مطالعه تجربیات از دیدگاه اول‌شخص می‌پردازد. این علم شامل مشاهده و توصیف نحوه ظهور چیزها برای ما در زندگی روزمره، بدون پیش‌فرض‌ها است. وقتی این علم در راهبری به کار گرفته شود، پدیده شناختی بررسی می‌کند که افراد چگونه تجربه راهبری را درک می‌کنند و این راهبری چگونه در موقعیت‌های واقعی ظاهر می‌شود.

ترکیب هستی شناختی و پدیده شناختی در راهبری

در این مدل، راهبری تنها به عنوان یک مجموعه از عملکردهای بیرونی و رفتارهای آموخته شده است بلکه عمیقا در نوع بودن یک فرد و تجربیات شخصی او ریشه دارد. ترکیبی از این رویکرد و مدل موارد زیر را فراهم می‌کند:

  • دسترسی عملی به راهبری: به جای صرفاً آموزش نظریه‌های راهبری، این مدل به افراد راه‌های عملی برای تجسم و ابراز راهبری ارائه می‌دهد.

  • تمرکز “بودن”: در این مدل افراد تشویق می‌شوند تا موجودیت و هویت خود به عنوان راهبر را کاوش کرده و درک کنند و به سمت راهبری اصیل قدم بردارند.

  • اهمیت تجربه زیسته: این رویکرد بر اساس این ایده است که تجربیات شخصی افراد تأثیر زیادی بر نحوه اعمال و تاثیرگذاری آنها به عنوان راهبر دارند.

به طور خلاصه، مدل هستی‌شناختی/پدیدارشناختی، تمرکز را از آموزش‌های سنتی راهبری به یک کاوش عمیق‌تر درباره بودن و تجربیات فرد تغییر می‌دهد. این رویکرد به دنبال پرورش راهبرانی است که راهبری برای آنها به ابراز طبیعیشان تبدیل شده است، نه صرفاً به عنوان یک عملکرد.

تأثیر راهبری هستی ‌شناختی بر فرهنگ سازمانی

هنگامی که راهبران یک رویکرد هستی‌ شناختی را اتخاذ می‌کنند، نه‌تنها بر اثربخشی شخصی خود بلکه بر کل فرهنگ سازمان تأثیر می‌گذارند.

با راهبری از جایگاه اصالت و خودآگاهی، آن‌ها محیطی ایجاد می‌کنند که در آن اعتماد، مسئولیت‌پذیری و همکاری شکوفا می‌شود. سازمان‌هایی که این مدل را اتخاذ می‌کنند، اغلب شاهد تغییر از راهبری سلسله‌مراتبی و مبتنی بر اقتدار به سبکی فراگیرتر و توانمندسازتر هستند.

کارکنان احساس ارزشمندی و تعامل بیشتری دارند، که منجر به بهبود روحیه، خلاقیت و بهره‌وری می‌شود. با اولویت دادن به بودن به جای انجام دادن، راهبران الهام‌بخش تیم‌هایی هستند که با حس مشترک از هدف فعالیت می‌کنند و رشد و انعطاف‌پذیری بلندمدت را تقویت می‌کنند.

بهبود بهره وری از طریق هستی شناختی و پدیده شناختی

درک راهبری به عنوان شیوه‌ای از بودن و نه صرفاً مجموعه‌ای از مهارت‌ها، تأثیر مستقیمی بر بهره‌وری دارد. راهبرانی که به بودن خود و تجربیات زیسته دیگران آگاه هستند، در تصمیم‌گیری، حل تعارض و ایجاد انگیزه در تیم‌های خود مؤثرتر هستند.

این آگاهی عمیق‌تر به آن‌ها امکان می‌دهد تا با وضوح و سازگاری بیشتری به چالش‌ها پاسخ دهند، ناکارآمدی‌ها را به حداقل برسانند و فرهنگ محیط کاری پویا و پیشگیرانه ایجاد کنند.

با ترکیب راهبری هستی‌ شناختی با بینش‌های پدیده شناختی، سازمان‌ها می‌توانند محیط‌های کاری را پرورش دهند که در آن افراد احساس توانمندی بیشتری در نقش‌های خود داشته باشند، که منجر به بهره‌وری پایدار و رشد حرفه‌ای معنادار می‌شود.

رویکرد هستی شناختی و مدل پدیده شناختی راهبری، نگاه سنتی به آموزش راهبری را تغییر می‌دهد. دوره راهبر بودن و عملکرد موثر راهبری با بهره‌مندی از این رویکرد منحصر به فرد به جای اینکه صرفاً مهارت‌های راهبری را آموزش دهد، افراد را تشویق می‌کند تا عمیقاً ماهیت خود را به عنوان یک راهبر کشف کنند.

هدف این است که افراد راهبری را نه فقط به عنوان یک نقش، بلکه به عنوان بخشی از بودن خود تجربه کنند و به طور طبیعی در سازمان و زندگی‌شان رهبری کنند.

منبع: https://papers.ssrn.com/sol3/papers.cfm?abstract_id=1681682


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *