پژوهش کیفی در مدیریت | پیوند میان تحقیق علمی و مشاوره مدیریتی

در دهه‌های اخیر، پژوهش کیفی در مدیریت جایگاه مهمی در فهم عمیق پدیده‌های سازمانی یافته است. برخلاف روش‌های کمی که بر داده‌های عددی تکیه دارند، پژوهش کیفی تلاش می‌کند معنای رفتار، تصمیم و تعامل انسان‌ها در محیط کار را کشف کند. این مقاله بر اساس دیدگاه‌های Roblek، Meško، Štok و Bertoncelj، به بررسی نقش پژوهش کیفی در مدیریت و پیوند آن با مشاوره کسب‌وکار می‌پردازد.

مقدمه

استفاده از روش‌های کیفی در علوم اجتماعی از دهه ۱۹۶۰ آغاز شد و در تحقیقات مدیریتی به‌ویژه از اوایل قرن ۲۱ دوباره رونق گرفت. در دوران اخیر، دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی اروپای شرقی پس از تغییرات سیاسی، رشته مدیریت را در برنامه‌های خود گنجاندند و پژوهش‌های کیفی نیز در کنار روش‌های کمی در این حوزه رشد یافتند.

با وجود گسترش مطالعات مدیریتی، بیشتر روش‌ها هنوز از علوم مرتبطی مانند جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و آموزش گرفته می‌شوند. نویسندگان مقاله تأکید می‌کنند که پژوهش کیفی به مدیران و مشاوران اجازه می‌دهد در زمان محدود و از طریق گفت‌وگوهای مستقیم، مسائل واقعی سازمان‌ها را در بستر طبیعی‌شان شناسایی کنند.

ارتباط میان پژوهش کیفی و مشاوره مدیریتی

مدیریت در مرز میان نظریه و عمل قرار دارد. به گفته‌ی Easterby-Smith، Thorpe و Lowe، ویژگی‌های منحصربه‌فرد تحقیق در مدیریت شامل سه عامل است:

  1. عمل مدیریت چندبعدی است و از مرزهای فنی، فرهنگی و عملکردی عبور می‌کند.
  2. مدیران زمان محدودی دارند و پژوهش‌هایی که پشتوانه‌ی تجاری ندارند، کمتر در سازمان‌ها پذیرفته می‌شوند.
  3. مدیران به نتایج عملی و قابل‌اجرا نیاز دارند، نه صرفاً یافته‌های نظری.

بر همین اساس، پژوهش کیفی در مدیریت با مشاوره کسب‌وکار پیوند می‌خورد، زیرا هر دو بر درک موقعیت‌های واقعی و یافتن راه‌حل‌های اجرایی تمرکز دارند. دانشگاهیان در بسیاری موارد به‌عنوان مشاور با سازمان‌ها همکاری می‌کنند و از طریق پژوهش‌های موردی و مصاحبه، داده‌های واقعی گردآوری می‌کنند.

جایگاه و ویژگی‌های پژوهش کیفی در مدیریت

پژوهش کیفی در مدیریت، به پژوهشگر کمک می‌کند رفتار و تصمیم‌های افراد را در بافت اجتماعی و سازمانی درک کند.
این روش از ابزارهایی چون مصاحبه، مشاهده، مطالعه اسناد و تحلیل محتوا بهره می‌گیرد تا روابط و تعاملات انسانی را بررسی کند.

در این نوع تحقیق، پژوهشگر می‌کوشد با مشاهده مستقیم و تحلیل گفت‌وگوها، فرایندهای واقعی تصمیم‌گیری را بشناسد. از آنجا که هدف، کشف معناست نه شمارش داده‌ها، نتایج معمولاً از یک یا چند مطالعه موردی استخراج می‌شوند.

برای افزایش اعتبار داده‌ها، پژوهشگر باید از چند منبع مختلف (Triangulation) استفاده کند؛ مانند مصاحبه با کارکنان، بررسی مستندات و مشاهده مستقیم. همچنین انتخاب دقیق نمونه‌هایی از افراد آگاه به موضوع، و تأیید یافته‌ها توسط مشارکت‌کنندگان، اعتبار نتایج را تقویت می‌کند.

مشاوره مدیریتی به‌عنوان مکمل پژوهش کیفی

در مشاوره کسب‌وکار، سه مرحله اساسی وجود دارد:
۱. شناسایی مسئله
۲. پیشنهاد راه‌حل
۳. کمک در اجرای راه‌حل

هر سه مرحله بر مهارت‌های تحلیلی و ارتباطی مشاور تکیه دارند. مشاور در نقش راهنما و ناظر، به مدیران کمک می‌کند تا مشکل را شفاف کنند، گزینه‌های ممکن را بیازمایند و بهترین تصمیم را بگیرند.

پژوهش کیفی نیز دقیقاً چنین نقشی دارد. مشاور یا پژوهشگر با استفاده از مصاحبه‌ها، پرسش‌نامه‌های باز و تحلیل محتوایی، داده‌هایی گردآوری می‌کند که وضعیت واقعی سازمان را آشکار می‌سازد. سپس از طریق تفسیر این داده‌ها، الگوها و معانی پنهان رفتارهای سازمانی را استخراج می‌کند.

بنابراین، پژوهش کیفی و مشاوره مدیریتی دو مسیر متفاوت ولی مکمل‌اند: پژوهش کیفی دانش می‌سازد، و مشاوره مدیریتی آن دانش را به اقدام تبدیل می‌کند.

طراحی و اجرای پژوهش کیفی در سازمان

سازمان‌ها همواره در معرض تغییرند و پژوهش کیفی بهترین ابزار برای درک این تغییرات است. در این روش، محقق یا مشاور پرسش‌هایی در زمینه اهداف، ساختار، رهبری، فرهنگ سازمانی و استراتژی مطرح می‌کند تا بتواند الگوهای پنهان را آشکار سازد.

به‌کمک مصاحبه‌ها و تحلیل‌های موضوعی (Thematic Analysis)، می‌توان روابط میان کارکنان، شیوه‌های تصمیم‌گیری و نگرش‌های فرهنگی را بررسی کرد. این رویکرد به مدیران کمک می‌کند تا فرایندهای ناکارآمد را شناسایی و مسیرهای بهبود را طراحی کنند.

روش تحلیل شبکه‌های تماتیک (Thematic Networks)

یکی از ابزارهای پرکاربرد در پژوهش کیفی، تحلیل شبکه‌های تماتیک است که Stirling (2001) معرفی کرده است. در این روش، داده‌های گردآوری‌شده از طریق کدگذاری به مفاهیم و موضوعات اصلی تبدیل می‌شوند.
تحلیلگر در چند مرحله، متن را می‌شکند، کدها را استخراج می‌کند، موضوعات پایه را به موضوعات سازمان‌یافته و سپس به تم کلی تبدیل می‌کند.

این فرایند شامل مراحل زیر است:

  1. کدگذاری متن: تقسیم داده‌ها به بخش‌های مفهومی
  2. شناسایی تم‌ها: گروه‌بندی کدها بر اساس معنا
  3. ساخت شبکه تماتیک: پیوند دادن تم‌ها به یکدیگر
  4. توصیف و تفسیر: ارائه الگوها و معناهای کلان

نتیجه این تحلیل، شناختی عمیق از فرهنگ سازمان، روابط بین‌فردی و شیوه‌های تصمیم‌گیری است.

نتیجه‌گیری

در دو دهه اخیر، پژوهش کیفی در مدیریت دوباره جایگاه خود را بازیافته است. این روش به پژوهشگر و مشاور کمک می‌کند تا فراتر از اعداد و شاخص‌ها، واقعیت انسانی سازمان‌ها را درک کند.

یافته‌های مقاله نشان می‌دهد که مشاوران با تکیه بر روش‌های کیفی می‌توانند فرایندهای درونی سازمان را بشناسند، مشکلات واقعی را تحلیل کنند و راه‌حل‌هایی عملی ارائه دهند. تفاوت میان پژوهشگر و مشاور در هدف نهایی آن‌هاست:

  • پژوهشگر به دنبال توسعه دانش است،
  • در حالی‌که مشاور به دنبال بهبود عملکرد و اجرای تغییر است.

در نهایت، این مقاله تأکید می‌کند که پیوند میان پژوهش کیفی و مشاوره مدیریتی، بستری برای یادگیری دوسویه میان دانشگاه و صنعت فراهم می‌آورد — بستری که می‌تواند مسیر تصمیم‌گیری‌های مدیریتی را عمیق‌تر، انسانی‌تر و مؤثرتر سازد.


خلاصه مقاله: Qualitative Research: Parallels between Management Research and Business Consulting


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *