ترس از شکست کارآفرینان: مقایسه بینالمللی عوامل پیشین و تأثیر آن بر ایجاد کسبوکار

ترس از شکست (Fear of Failure) یکی از مهمترین موانع (Key Barriers) بر سر راه راهاندازی کسبوکار (Business Startup) است که تأثیر مستقیم بر نرخ فعالیت کارآفرینی ابتدایی (TEA: Total Early-Stage Entrepreneurial Activity) دارد.
نویسندگان این مقاله، «پاتریک چپمن و رابرت ای. فیلیپس» از دانشگاه منچستر، با تحلیل دادههای «مانیتور جهانی کارآفرینی» (Global Entrepreneurship Monitor) در کشورهای مختلف، عواملی که بر ترس کارآفرینانه از شکست و در نهایت راهاندازی کسبوکار اثر میگذارند را بررسی میکنند.
این تحلیل برای مدیران، سیاستگذاران و کارآفرینان اهمیت بالایی دارد، زیرا کنترل ترس از شکست میتواند نرخ رشد اقتصادی (Economic Growth Rate) کشورها را افزایش دهد و فرصتهای کسبوکار را گسترش دهد.
ترس از شکست؛ چالش جهانی اما با شدت متفاوت
ترس در ورود به فرایند کارآفرینی ناشی از ریسکهای فراگیر در امور مالی (Financial Risks)، روابط شخصی (Personal Relationships)، وضعیت اجتماعی (Social Status) و عزت نفس بنیانگذاران (Self-Esteem) است.
یافتهها نشان میدهد در کشورهای توسعهیافته (Developed Countries)، هر چه ترس از شکست بالاتر باشد، نرخ راهاندازی کسبوکار جدید کاهش مییابد. اما در کشورهای کمتر توسعهیافته این رابطه ضعیفتر است، چون انگیزه کارآفرینی بیشتر از سر ضرورت (Necessity-driven Entrepreneurship) شکل میگیرد و افراد، باوجود ترس، کمتر دست از کارآفرینی میکشند.
نقش جنسیت و شکاف زن و مرد
یکی از یافتههای کلیدی مقاله این است که نسبت کارآفرینان زن به مرد (Female/Male Entrepreneur Ratio) در کشورهایی که ترس از شکست بالاست کمتر است؛ به عبارت دیگر، زنان در این کشورها به دلایل فرهنگی و اجتماعی کمتر وارد کارآفرینی میشوند.
این در حالی است که در کشورهای با ترس پایینتر، فاصله جنسیتی در کارآفرینی کمی کمتر است، ولی هنوز مردان سهم بیشتری را دارند.
توانمندیهای ادراکشده؛ پیشنیاز اعتمادبهنفس
کشورهایی که افرادشان توانمندیهای ادراکشده (Self-perceived Capabilities) بالاتری دارند، ترس از شکست کمتری هم دارند؛ به عبارت دیگر افرادی که خود را توانا در راهاندازی و مدیریت استراتژیک کسبوکار میدانند کمتر تحت تأثیر ترس از شکست قرار میگیرند و بیشتر وارد عرصه کارآفرینی میشوند. ایالات متحده آمریکا و بریتانیا از جمله کشورهایی هستند که این موضوع در آنها کاملاً مشهود است.
تأثیر آموزش، فرهنگ و دسترسی به منابع
تحلیل دادهها نشان میدهد آموزش کارآفرینی (Entrepreneurship Education) خصوصاً در سن مدرسه و دانشگاه، اثر درخور توجهی در کاهش ترس ندارد مگر اینکه کیفیت و اثربخشی بالایی داشته باشد.
فرهنگ مثبت نسبت به کارآفرینی (Entrepreneurial Culture) نیز در کشورهای غربی مانند آمریکا، عامل مهمی برای کاهش ترس است؛ اما این اثرگذاری در کشورهایی مثل ژاپن، هند و چین کمتر است و با عوامل اجتماعی دیگری ترکیب میشود.
همچنین بر خلاف تصور رایج، دسترسی به تأمین مالی (Access to Finance) تأثیر محدود و مستقیم روی کاهش ترس ندارد و کشورهایی مثل هند و چین با وجود دسترسی بهتر به منابع مالی، همچنان با ترس بالای شکست مواجهاند.
سیاست دولتی و توسعه اقتصاد
تحقیقات نشان میدهد سیاستهای حمایتی دولت (Government Policy) تنها زمانی معنادار است که باور و اعتماد عمومی به پایداری و اثربخشی این سیاستها وجود داشته باشد. یعنی صرف ارائه حمایت دولتی بدون ایجاد اعتماد اجتماعی، تأثیر جدی بر کاهش ترس از شکست ندارد.
مهمتر از همه، کشورهای با سرانه درآمد بالاتر (High GDP per Capita) مثل ایالات متحده، آلمان و بریتانیا ترس از شکست کمتری دارند، چون ثبات اقتصادی، شبکههای حمایتی و فرصتهای متعدد شغلی باعث میشود کارآفرینان ریسکپذیرتر شوند.
کارآفرینی فرصتمحور و ضرورتمحور
در کشورهایی با توسعه اقتصادی بالا، کارآفرینی عموماً فرصتمحور (Opportunity-based Entrepreneurship) است یعنی افراد با هدف تحقق ایده و توسعه کسبوکارهای نوآورانه پا به میدان میگذارند و نقش ترس از شکست پررنگتر میشود.
اما در کشورهای کمدرآمد، کارآفرینی اغلب ضرورتمحور (Necessity-driven) است و افراد با فشار مخارج و نبود شغل مجبور به کارآفرینی میشوند که در این مواقع اثر ترس کمتر میشود.
جمعبندی و پیشنهادهای سیاستی
پیام اصلی این تحقیق برای مدیران و سیاستگذاران این است که برای کاهش ترس از شکست باید روی افزایش سرمایه اجتماعی، کیفیت آموزش، ترویج فرهنگ حمایتگر کارآفرینی و افزایش اعتماد به سیاستهای حمایتی تمرکز شود.
همچنین افزایش مهارتهای عملی، انتقال تجربه از کارآفرینان موفق، و ارائه نمونههای واقعی شکست و موفقیت، در اعتمادسازی و تشویق به ریسکپذیری اثربخش است. درنهایت، برای ارتقای نرخ راهاندازی کسبوکار و رشد اقتصادی، باید علاوه بر گسترش آموزش عملی و فرهنگی، چارچوب حمایتی شفاف و عادلانهای برای کارآفرینان ایجاد کرد.
نتیجه پژوهش بهروشنی نشان میدهد ترس از شکست اگرچه یک مانع مهم است اما با تمرکز بر افزایش توانمندی و اعتماد به نفس فردی و اجتماعی، میتوان آن را کاهش داد و راه برای شکوفایی کارآفرینی و نوآوری هموارتر کرد
خلاصه مقاله: Entrepreneurial Fear of Failure An International Comparison of Antecedents and Impact on
نویسندگان: Patrick Chapman and Robert A. Phillips