مشاوره سازمانی در بحرانها – نقش بحران در رشد و تحول سازمان

معمولاً تصور میشود که در شرایط بحران، سازمانها برای کاهش هزینهها نخستین اقدامشان قطع همکاری با مشاوران است. اما واقعیت این است که در چنین موقعیتهای حساس، مدیران بیش از هر زمان دیگری به مشاوره سازمانی نیاز دارند. بحرانها موقعیتهایی پیچیده و غیرقابلپیشبینی هستند و تصمیمگیری سریع را الزامی میکنند. به همین دلیل، مشاوران میتوانند با ارائه راهحلهای کوتاهمدت و عملی، مسیر سازمانها را هموار سازند.
ماهیت بحران در سازمانها
واژه بحران از ریشه یونانی krisis به معنای «تصمیم» گرفته شده است. در مفهوم امروزی، بحران به نقطه عطفی اشاره دارد که پیامدهای آن نامعلوم است و آینده سازمان را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد. بحرانها رویدادهایی کماحتمال اما با تأثیر شدید هستند که بقای سازمان را تهدید میکنند. این شرایط میتواند سلامت کارکنان، شهرت شرکت، منابع مالی و حتی اعتماد عمومی را به خطر بیندازد. با این حال، بحرانها گاهی فرصتی برای یادگیری و نوآوری نیز فراهم میکنند.
تولد مشاوره سازمانی؛ جستجو برای متخصصان
اولین شرکت رسمی مشاوره در سال 1886 با نام Arthur D. Little تأسیس شد. هدف آن ارائه تحلیلهای تخصصی و بهبود فرآیندها بود. این تجربه نشان داد که سازمانها برای مواجهه با شرایط پیچیده به دانش بیرونی نیاز دارند. محدودیت ظرفیت مدیریتی، دسترسی به تازهترین روندها و نیاز به همراهی در تصمیمهای دشوار، از جمله دلایلی بود که باعث شکلگیری صنعت مشاوره سازمانی شد.
برای کسب اطلاعات بیشتر مقاله موانع، چالشها و راهکارهای رشد سازمانی را مطالعه فرمایید.
مشاوره در شرایط بحران؛ نمونههای موردی
همکاری SRI با Henkel
شرکت Henkel در دهه 1960 و 1970 با چالشهایی مانند رقابت شدید و مشکلات برنامهریزی استراتژیک روبهرو بود. در این شرایط، همکاری با مؤسسه تحقیقات استنفورد (SRI) باعث شد این شرکت با روشهای نوین مدیریتی آشنا شود. بحران داخلی، بهانهای برای پذیرش مشاوره و تغییر رویکرد مدیریتی Henkel شد.
Bedaux در شرکت Lukens Steel
در دوران رکود بزرگ، شرکت فولاد Lukens با کاهش فروش و مشکلات مدیریتی مواجه شد. استخدام مشاوران Bedaux به دلیل نیاز فوری به افزایش بهرهوری انجام گرفت. اجرای سیستم جدید موجب صرفهجویی و بهبود کارایی شد. این تجربه نشان داد که در شرایط بحرانی، سازمانهایی با ظرفیت محدود داخلی به شدت به مشاوره سازمانی وابسته میشوند.
رشد مشاوره سازمانی پس از رکود بزرگ
دهه 1930 نقطه عطفی برای رشد صنعت مشاوره بود. تعداد شرکتهای مشاوره در آمریکا طی یک دهه از حدود 100 به 400 رسید. عواملی مانند قوانین جدید بانکی (قانون Glass-Steagall) و نیاز به نهادهای مستقل برای تحقیق و تحلیل، زمینهساز گسترش مشاوره سازمانی شدند. این رشد بعدها به اروپا و سایر کشورها نیز سرایت کرد و در دهه 1990 در اروپای شرقی شکوفا شد.
چالشهای ارزیابی اثربخشی مشاوره
با وجود رشد گسترده این صنعت، اندازهگیری تأثیر واقعی مشاوره سازمانی همیشه دشوار بوده است. بسیاری از محققان بر این باورند که نتایج مشاوره بهشدت سیاسی و ذهنی است و سنجش عینی موفقیت آن کار سادهای نیست. با این حال، بحرانها همچنان نشان دادهاند که میتوانند محرکی قوی برای استفاده از مشاوره باشند.
جمعبندی
بحرانها گرچه تهدیدی برای سازمانها محسوب میشوند، اما در عین حال بهعنوان فرصتی برای یادگیری، تغییر و تحول نیز عمل میکنند. تجربههای تاریخی نشان میدهد که مشاوره سازمانی در شرایط بحرانی میتواند نقش حیاتی در بقای سازمانها ایفا کند. به همین دلیل، بحران را میتوان «مغذی» برای رشد و توسعه مشاوره سازمانی دانست.
خلاصه مقاله: CRISIS – A NUTRIENT FOR ORGANIZATIONAL CONSULTING