مهارت حل مسئله؛ مهارت کلیدی قرن ۲۱

اهمیت مهارت حل مسئله در دنیای امروز
دیگر تنها دانش برای موفقیت دانشآموزان کافی نیست. امروز، بازار کار و زندگی روزمره نیازمند افرادی است که علاوه بر دانش، مهارتهایی همچون حل مسئله (problem-solving)، خلاقیت (creativity)، نوآوری (innovation)، ارتباط (communication) و فراشناخت (metacognition) را در خود پرورش دهند. حل مسئله به عنوان یک فرآیند شناختی اساسی، پایه بقا و پیشرفت در دوران جدید تلقی میشود.
حل مسئله؛ مفهومی بنیادین و چندبعدی
«مسئله» زمانی شکل میگیرد که فرد با چالشی روبروست و راه حل مشخصی نمیداند. حل مسئله (problem-solving) فرآیندی پیچیده است و مستلزم مشاهده دقیق، جمعآوری دادهها، استدلال منطقی، تحلیل و تصمیمگیری میباشد. پژوهشگران تعریفهای متعددی از فرآیند حل مسئله ارائه دادهاند؛ اما ویژگی مشترک در همه تعاریف، تأکید بر قابلیت تحلیل شرایط جدید، طراحی و اجرای راهکار، و ارزیابی پیشرفت است.
جایگاه مهارتهای قرن بیست و یکم
بر اساس گزارشهای معتبر بینالمللی، مهارتهای قرن بیست و یکم (21st-century skills) به چهار دسته کلی تقسیم میشوند: راههای اندیشیدن (مثل تفکر انتقادی و حل مسئله)، راههای کار کردن (همکاری و ارتباط)، ابزارهای کار (سواد اطلاعاتی و فناوری) و زیستن در جهان (شهروندی جهانی، زندگی شغلی و مسئولیتپذیری اجتماعی). حل مسئله یکی از بنیادیترین این مهارتها بوده و بدون آن، موفقیت در تحصیل و شغل ممکن نیست.
برای کسب اطلاعات بیشتر از راهبر بودن و عملکرد مؤثر راهبری کلیک نمایید.
تعریف علمی حل مسئله
حل مسئله در نظام آموزشی جدید، فقط تمرینهای منطقی یا ریاضی نیست؛ بلکه یک فرایند شناختی (cognitive process) است که از فرد انتظار دارد بتواند وضعیت مسئله را شناسایی، راهحل مؤثر ارائه دهد و نتایج را ارزیابی کند. این فرآیند در ذهن رخ میدهد، هدفمند است و به پیشدانستههای فرد وابسته است.
انواع مسائل و نیاز به رویکردهای متنوع
همه مسائل یکسان نیستند؛ برخی تکراری و آسان، برخی جدید، پیچیده یا مبهماند. نسبت به هر مسئله، لازم است ترکیبی از مهارتهای ذهنی فعال شود: مشاهده، فهم، تحلیل، ترکیب، تعمیم و تصمیمگیری. بنابراین حل مسئله به ایجاد تعادل میان دانش فردی و قدرت کاربرد آن بستگی دارد.
مهارت مشاهده؛ آغاز راه حل مسئله
نخستین گام در حل مسئله، مشاهده دقیق (systematic observation) است. برخلاف تصور رایج، مشاهده فقط نگاه کردن نیست بلکه بهمعنای استفاده فعال و آگاهانه از تمامی حواس (five senses) برای جمعآوری دادهها و شناسایی الگوها، شباهتها و تفاوتهاست.
مشاهده صحیح، فرد را قادر میکند جزئیات یک موضوع یا پدیده را درک کند، طبقهبندی و ترکیب نماید و با دیگر مشاهدات مقایسه کند. پرورش مهارت مشاهده از سنین پایین، پایهای محکم برای رشد مهارتهای علمی و پژوهشی در مراحل بعدی یادگیری است.
تفکر انتقادی؛ مسیر خلق راهحل
پس از جمعآوری مشاهدات، تفکر انتقادی (critical thinking) بکار میآید. این مهارت به فرد کمک میکند تا اطلاعات گردآوریشده را تحلیل، گزینهها را مقایسه، اعتبار دادهها را بررسی و راهکارهای مناسب را انتخاب کند. تفکر انتقادی از شش توانمندی کلیدی تشکیل شده است:
۱. مفهومسازی (conceptualizing)
۲. استدلال منطقی (logical reasoning)
۳. کاربرد دانش (application)
۴. تحلیل (analytical thinking)
۵. تصمیمگیری (decision making)
۶. ترکیب (synthesizing)
هر یک از این مهارتها بخشی از وظیفه حل مسئله را بر عهده دارند. فرد ابتدا باید مسئله را بهدرستی درک کند، سر نخها را تجزیه و تحلیل نماید، گزینههای جایگزین را بررسی، راهحلهای مختلف را بیازماید و در نهایت بهترین را انتخاب کند.
دستهبندی اهداف آموزشی و ارتباط آن با حل مسئله
طبقهبندی بلوم (Bloom)، اندرسون و کرتوُل (Anderson & Krathwohl)، مارزانو و کندال (Marzano & Kendall) و پیزا (PISA) همگی اهداف آموزشی را از سطوح دانش و فهم ساده تا مهارتهای عالی تحلیل، ارزشیابی و خلق تکامل میدهند. محور مشترک این طبقهبندیها عبور از یادگیری سطح پایین به سمت توانمندیهای ذهنی پیشرفته همچون حل مسئله است.
نتیجهگیری؛ جایگاه حل مسئله در آینده آموزش
شواهد علمی نشان دادهاند که حل مسئله، مهارتی است که باید در متن برنامه درسی مدارس و دانشگاهها قرار گیرد. بدون ایجاد و تقویت این توانمندی، دانشآموزان برای مواجهه با دنیای پیچیده و پویا آماده نخواهند بود.
آموزش مهارت حل مسئله نهتنها کلید ارتقاء فردی و حرفهای، بلکه رمز موفقیت در جامعه پیچیده آینده است. تقویت این مهارت باید توسط سیاستگذاران آموزشی و معلمان به عنوان یک هدف اصلی دنبال شود تا جامعهای توانمند و پیشرو ساخته شود.
خلاصه مقاله: 21st Century Skill ‘Problem Solving’: Defining the Concept
نویسنده: Md. Mehadi Rahman